چرا سیاستمداران آمریکا علیه شرکتهای فناوری به پا خاستهاند؟
احزاب مختلف سیاسی آمریکا روی مسائل زیادی با هم توافق ندارند، ولی مقابله با ابرقدرتهای دنیای فناوری یکی از معدود موضوعاتی است که آنها را به اتفاق نظر رسانده است.
دموکراتهای لیبرال و جمهوریخواهان محافظهکار از تصمیم وزارت دادگستری آمریکا برای شکایت علیه رفتارهای انحصارگرایانه گوگل در حوزه جستجو و تبلیغات جستجو حمایت کردهاند. نمایندگان مجلس نیز از هر دو حزب عمدتا موافقاند که گوگل، فیسبوک، آمازون و اپل بیش از حد قدرتمند شدهاند و از این قدرت سواستفاده میکنند.
نشریه نیویورک تایمز برای کندوکاو پیرامون علت توافق نظر هر دو حزب برای فعالیت علیه شرکتهای بزرگ دنیای فناوری به سراغ سیسیلیا کَنگ رفته که از حدود ۱۵ سال پیش در حوزه شرکتهای فناوری و سیاستهای واشنگتن مینویسد. در ادامه مطلب با جیاسام همراه باشید.
سیاستمداران واشنگتن سالها اعتقاد داشتند که شرکتهای فناوری موفقیت بزرگی برای آمریکا محسوب میشوند. آن شرایط چگونه تغییر کرد؟
سیسیلیا کنگ: عده زیادی معتقدند لحظه سرنوشتساز انتخابات سال ۲۰۱۶ بود که طی آن روسها از فیسبوک، یوتیوب، توئیتر و اینستاگرام برای ترویج اطلاعات غلط و دستکاری در انتخابات استفاده کردند. ولی من باور دارم که مخالفت با این شرکتها از قبلتر شروع شده بود.
حتی در زمان ریاست جمهوری اوباما زمزمههای سختگیری علیه تاثیرگذاری شرکتهای فناوری بر حوزه تجارت، تبادل نظر، سرگرمی، تبلیغات و سایر جنبههای زندگی شنیده میشد. در آن دوره، افزایش ثروت شرکتهای فناوری بهراحتی این تفکر منفی را در مردم به وجود آورده بود، چون متوسط دستمزد آمریکاییها کاهش پیدا کرده بود ولی این شرکتها هر روز پولدارتر میشدند.

آیا شرکتهای فناوری میتوانستند کار متفاوتی انجام دهند تا جلوی این خشم سیاسی را بگیرند؟
از برخی جهات این اتفاق اجتنابناپذیر بود. اپل، گوگل، آمازون و فیسبوک روی هم ارزش بازاری فراتر از ۵ تریلیون دلار دارند. آمازون یکی از بزرگترین منابع شغلی ایالات متحده است. در آن ابعاد و اندازه نمیتوانید مخفی شوید. بهعلاوه، در فرهنگ آمریکایی تردید داشتن نسبت به شرکتهای بزرگ امری عادی است.
جمهوریخواهان معتقد بودند که دولت نباید در کار شرکتها دخالت بکند. اما حالا سیاستمداران برجسته جمهوریخواه خواستار دخالت بیشتر دولت یا حتی فروپاشی گوگل و سایر شرکتهای فناوری هستند. چرا؟
اعمال قوانین ضدانحصار چیزی است که عموما بهعنوان حوزهای بیطرفانه از قانون و سیاست تلقی میشود.
عقیده برخی از محافظهکاران این است که چون شرکتهایی مثل فیسبوک و گوگل چنین قدرت زیادی پیدا کردهاند، آنها بهشدت صحبتهای آنلاین مردم را کنترل و در برابر دیدگاههای محافظهکاران با جهتگیری برخورد میکنند. ایجاد ارتباطی این چنینی میان آزادی بیان و انحصارگرایی موضوعی است که محافظهکاران بهتازگی بهسراغ آن رفتهاند.
آیا شواهدی مبنی بر جهتگیری گوگل یا فیسبوک علیه صحبتهای آنلاین محافظهکاران وجود دارد؟
با توجه به آنچه که من میدانم، تحقیقات معتبر نشان میدهد که چنین چیزی حقیقت ندارد. بهسختی میتوان پذیرفت که صدای محافظهکاران سرکوب میشود، چون افرادی مثل کوین روز (Kevin Roose) نشان دادهاند که محتواهای محافظهکاران تا چه اندازه در فیسبوک رواج دارد.
اگر ترامپ یا سایر چهرههای محافظهکار میبینند که پستهایشان برچسب میخورد یا توسط شرکتهای اینترنتی راستیآزمایی میشود، دلیلش بهخاطر مسائل غیرایدئولوژیک است؛ دلیلش احتمالا این است که این پستها قوانین شرکتها در زمینه زورگویی یا انتشار محتواهای نادرست در مورد موضوعات مهمی مثل انتخابات را زیر پا میگذارند.
ولی اکثر آمریکاییها، بهخصوص جمهوریخواهان، باور دارند که سایتهای اینترنتی دیدگاههای سیاسی مخالف این شرکتها را سانسور میکنند.
میفهمم. شرکتهایی مثل فیسبوک، گوگل، و توئیتر روی چیزهایی که ما در فضای آنلاین میبینیم یا نمیبینیم تاثیر زیادی میگذارند، و شفافیت کمی درباره نحوه تصمیمگیری در این باره وجود دارد. و مدیران ارشد شرکتهای بزرگ فناوری هم معمولا بهعنوان افراد لیبرال تلقی میشوند.
مدیرعامل سابق گوگل، اریک اشمیت، میگوید پرونده ضدانحصار این شرکت حملهای سیاسی از سوی دولت ترامپ است. آیا واقعا چنین است؟
این اتفاق میتواند متاثر از انگیزههای سیاسی و همزمان با هدف صحیحی صورت گرفته باشد.
اگر جو بایدن رئیس جمهور آمریکا شود و دموکراتها اکثریت مجلس سنا را در دست بگیرند، پرونده قضایی گوگل پایان مییابد؟ آیا شرکتهای بزرگ فناوری خلاص میشوند؟
نه. دموکراتها به اجماع رسیدهاند که شرکتهای بزرگ فناوری بیش از حد قدرت دارند و باید از نظر قوانین ضدانحصار مورد سختگیری قرار بگیرند.

دولت آمریکا هم مقصر است
در انتها باید به این نکته اشاره کرد که در سالهای اخیر مقامات دولت چه برخوردی در قبال شرکتهای فناوری داشتهاند. اگر نهادهای مربوطه بهموقع و بهدرستی قوانین را اجرا میکردند، شاید میتوانستند جلوی تبدیل شدن گوگل به چیزی را بگیرند که دولت آمریکا حالا آن را انحصارگرایی غیرقانونی مینامد.
شرکتها همواره به کار خود ادامه میدهند: آنها همیشه بهدنبال راهی برای عرضه محصولات یا خدمات جدید به کاربران هستند و میخواهند از این راه پول دربیاورند. ولی نمایندگان مردم و نهادهای نظارتی باید مراقب باشند که آنها پای خود را فراتر از قانون نگذارند. با این حال، متاسفانه تا زمانی که مشکل بیش از حد بزرگ نشود کمتر کسی به فکر راهحل میافتد و در موضوع گوگل و سایر شرکتهای بزرگ فناوری نیز اتفاق مشابهی رخ داده است.
شما چه نظری دارید؟ فکر میکنید شرکتهای فناوری بیش از حد قدرتمند شده و باید کنترل بیشتری بر آنها اعمال شود؟ دیدگاههای خود را با ما در میان بگذارید.